: مثلث خط حمله قرمزها برابر نفت را سید صالحی، صادقیان و عالیشاه تشکیل می دهند که احتمالا از پشت سر با نوری، دهنوی و حسینی یا غریبی حمایت خواهند شد. کجای این ترکیب برای یحیی آشناست که قرار باشد اطلاعات او به درد بخورد؟
این تیم پتانسیل های بالایی دارد و بیشتر بازیکنانش جوان و جویای نام هستند. به همین خاطر معتقدم حرف آقای رویانیان که گفته بودند از علی دایی توقع قهرمانی ندارد، به هیچ عنوان کارشناسی نیست. پرسپولیس امسال یک تیم جوان بسته و باید به این تیم بها و فرصت داد تا بتواند به اهداف خودبرسد. خط دفاع تیم عملکرد خیلی خوبی داشته و تیم از نظر سازمان دفاعی نیز وضعیت خوبی دارد. بازیکنان به موقع جمع شده و باز می شوند. بازی خوب مدافعان میانی هم باعث شده پرسپولیس کمترین گل خورده را داشته باشد. علاوه بر این هافبک های طراح تیم دایی در میانه زمین هم به دفاع تمایل بیشتری نشان می دهند تا حمله. هم حقیقی و هم دهنوی بیشتر تمایل دفاعی دارند و از کناره ها کمتر حرکت می کنند. یک مهاجم خوب هم طبیعتاً باید 5 موقعیت خوببرایش فراهم شود تا بتواند 2 گل بزند نه اینکه در طول یک بازی فقط یک فرصت خوب داشته باشد.در کل شرایط پرسپولیس به گونه ای است که باید برای خودنمایی به این تیم فرصت داد. البته برای بهبود اوضاع یک پیشنهاد برای دایی دارم و آن هم ایناست که از پیام صادقیان پشت مهاجمان استفاده کند، چراکه خوب دریبل می کند و می تواند با پاس های عمقی خود مهاجمان را در موقعیت گل قرار دهد. از همه مهم تر این استکه باید به محمد عباس زاده بیشتر فرصت دهند. عباس زاده در ساری بازیکن من بود. او قابلیت های زیادی دارد و گلزن خوبی است. ضمن اینکه پشت محوطه خوب خطا می گیرد. به نظر من اگر پرسپولیس با دو مهاجم کاذب بازی کند که بتوانند دفاع حریف را پرس کرده و از همان جلو اقدام به توپگیری کنند، می توانند موقعیت های زیادی برای خود ایجاد کنند. با این اقدامات، پرسپولیس باید به دهه 60 و 70 برگردد که با 2 مهاجمبازی می کرد و همان اول بازی به گل می رسید. به نظر من این تیم پتانسیل های بالایی دارد و بیشتر بازیکنانش جوان و جویای نام هستند. به همین خاطر معتقدم حرف آقای رویانیان که گفته بودند از علی دایی توقع قهرمانی ندارد، به هیچ عنوان کارشناسی نیست. به نظر بنده هر مربی که به پرسپولیس می آید بایداز او قهرمانی خواست. بهتر است که رویانیان فنی صحبت نکند و به کارهای مدیریتی بپردازد.
پرسپولیس در خط سومِ سیستم 1-3-2-4 لیگ را با نوروزی و رضایی در کناره ها آغاز کرد. به تدریج ترکیبِ لوزیِ تهاجمیِ تیم در حالِ تغییر است. نیمه اول سیدصالحی گزینه ی اولِ علی دایی برای خطِ حمله پرسپولیس، پس از دو نمایشِ کم اثر مقابلِ مس و سایپا، این بار در شرایطِ سخت برابرِ ملوان عملکردِ خوبی داشت و تاثیرِ مستقیم در رسیدن ۳ امتیاز به پرسپولیس داشت. چنان که در تصویرِ مربوط به عملکردِ سیدصالحی در نیمه ی نخست می بینید، او ۱۹ بار دریافت توپ از همتیمی های خود در این نیمه داشته؛ ۱۲ پاس درست داده)رنگِ آبی(، یکبار ضربه به داخلِ چارچوبِ ملوان زدهو ۶ پاس اش هم به بازیکنانِ حریف رسیده است)رنگِ سیاه(. سیدصالحی ۵ بار هم با پیش بینیِ درست)رنگِ سفید( از حریف توپ ربایی کرده است. رنگِ زرد نیز نشان گرِ پیروزیِ این بازیکن در جدال های هوایی است. نکته ی مهم دربازیِ سیدصالحی این است که در جاهای مختلفِ زمینِ حریف توپ گیری می کند. کریم انصاری فرد متاثر از تحرکِ پایین اش، به پرسپولیس در فاز هجومی توانِ بازی شناور نمی داد اما سیدصالحیاین توانایی را دارد که با جابجایی های زیاد در مناطقِ مختلف، به بال های پشتِ سرش فرصت بالا رفتن و ضربه زنی در محوطه جریمه را بدهد.این البته چیزی است که باید در تمریناتِ پرسپولیس به تدریج شکل بگیرد. نیمه ی دوم؛ نمایشِ خوب در شرایطِ بحرانی تصویرِ در پیوند با عملکردِ سیدصالحی در نیمه ی دوم نکاتِ جالبی دارد: متاثر از اخراجِ کفشگری و ۱۰ نفره شدنِ پرسپولیس، سیدصالحی مجبور بوده بیشتر در زمینِ خودی توپ گیری کند و ۱۴ بار در یک سومِ میانی دریافتِ توپ داشته است. در این مناطق سیدصالحی ۱۳ پاسِ درست و یک پاسِ غلط داده است. یک بار هم در همین مناطق با پیش بینیِ درست، توپ ربایی از حریف داشته است. سیدصالحی تنها سه بار در باکسِملوان موفق شده به توپ برسد کهیکی از ضربات اش داخل چارچوب بود و در برگشت تبدیل به تک گلِ پرسپولیس شد. رنگ قرمز شکست های سیدصالحی در نبردهای هوایی را نشان می دهد. اینکه سیدصالحی مثلِ یک هافبکِ میانی در میانه ی میدان موثر بود و سرانجام وظیفه اش به عنوانِ مهاجم مرکزی راهم عالی انجام داد، نشان دهنده ی آمادگیِ خوب این بازیکن است.
روابط مدیرعامل و سرمربی باشگاه استقلال در روزهای اخیر بسار کمرنگ شده و دیگرارتباط مستقیمی بین دو طرفین برقرار نمی شود.این دو در موارد نیازبه مشورت یا هماهنگی از واسطه های رسمی باشگاه مثل میرشاد ماجدی یا علی امیری استفاده می کنندکه مورد وثوق و اعتماد طرفین قرار دارند. دیوار بی اعتمادی بین این دو بر سر مجتبی جباری آغاز شد.در شرایطی که فتح اله زاده بر اخراج بدون بازگشت جباری خبر می داد امیر بارها در مصاحبه هایش از بازگشت او یا انتظار خودش برای تغییر شرایط مربوط به جباری خبر می داد. آغاز رسمی دعوای این دو به مصاحبه امیر باز می گشت که در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد سال بعد جباری باز می گردد. این مصاحبه غیرمنتظره با پاسخ تند علی فتح اله زاده مواجه شد که تاکید کرد کسی برای جباری دعوتنامه نفرستاده و هر وقت او از استقلال رفت جباری بازگردد. حمله به آل اشپورت و خشم حاجی همزمان با این مخالف خوانی بی سابقه این دو دو اتفاق دیگر روند و مسیر اختلاف و انشعاب این دو را شکل و قوت داد.اول حمله امیر قلعه نویی و علیپور به هم بود که سکوت فتح اله زاده را در پی داشت.البته فتح اله زاده در جلسه ای با علی امیری تاکید داشت که در ابتدای فصل به امیر قلعه نویی اطلاع داده که به اعضای کادر فنی وبازیکنان هشدار دهد که هیچ کس حق مصاحبه بر علیه آل اشپورت اسپانسر استقلال را ندارد و هر مصاحبه ای باعث 10 هزار دلار جریمه باشگاه خواهد شد. این جلسه پس از مصاحبه های رحمتی و ماجدی علیه محصولات آل اشورت صورت گرفت و فتح اله زاده از امیریخواست تا به قلعه نویی بگوید که اعضای کادر فنی و بازیکنان را توجیه کند تا دیگر علیه اسپانسر حرفی نزنند و تهدید کرد تمام جریمه ها را از قرارداد آنها کسر خواهد کرد. بلافاصله پس از این پیغام فتح اله زاده این خود امیر قلعه نویی بود که تمام قد وارد دعوا با آل اشپورت و فدراسیون فوتبال شد و دست اندرکاران ثبت این قرارداد را مافیا خواند.
خبر پيوستن محمد رضا خلعتبري از عجمان به پرسپوليس خبري است که اين روز ها هواداران پرسپوليس در رسانه ها به پيگيري آن مي پردازند.
عصر ایران -در دعوای اخیر علی کریمیو علی دایی، سرمربی فعلی پرسپولیس علی کریمی را به پرسپولیسی نبودن متهم کرد و با این مقدمه، خواست این نتیجه را به ذهن مخاطبانش القا کند که خودش پرسپولیسی است. دایی و کریمی البته هر دو پرسپولیسیاند. نه به این معنا که در پرسپولیس بازی کرده اند بلکه به این معنا که آدم با دیدن آنها یاد پرسپولیس و تایخ این باشگاه می افتد. چنین بازیکنانی از اوایل دهه 1380 درپرسپولیس کمیاب شدند. از آغاز لیگبرتر، دیگر کمتر بازیکنی در پرسپولیس یافت می شود که بویپرسپولیس بدهد و آدم با دیدن او، احساس کند که یکی از بازیکنان پرسپولیس و نه راه آهن و صبای قمرا می بیند! شاید قرادادهای کوتاه مدت یکی از علل بی هویت شدن بازیکنان تیم پرسپولیس از حیث "پرسپولیسی بودن " بوده باشد. وقتی بازیکنی چون شیث رضایی کاپیتان پرسپولیس در لیگ برتر می شود، می توان درک کرد چرا پرسپولیس سال های اخیر یادآور پرسپولیس دهه های 60 و 70 نبود. در دهه های 60 و 70، بازیکنانی چونناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، محسن عاشوری، مجتبی محرمی، محمدپنجعلی، وحید قلیچ، حسین عبدی، ضیاء عربشاهی و از همه مهمتر علی پروین در پرسپولیس توپ می زدند. آنها به دلیل سال ها دویدن و توپ زدن در پرسپولیس، نمادهای"پرسپولیسی بودن" در فضای جامعه فوتبال ایران بودند. اما اکنون بازیکنانی چون جلال حسینی و محسن بنگر و قاسم دهنویو رضا حقیقی و حتی محمد نوری – کهکاپیتان پرسپولیس است – هویت پرسپولیسی ندارند. اگر در دهه 60 فرشاد پیوس و ناصرمحمدخانی به دارایی و یا شاهین بوشهر می رفتند، امر غریبی رخ داده بود. اما اگر محسن بنگر سال آینده از پرسپولیس به ذوب آهن اصفهان برود، هیچ واقعه غریبی رخ نداده است.این واقعه برای تماشاگران پرسپولیس اهمیت ویژه ای ندارد. شاید علی دایی و کریم باقری و علی کریمی آخرین پرسپولیسی های پرسپولیس به معنای مذکور باشند. ولی تفاوت دایی و کریمی در این است که کریمی ادعای پرسپولیسی بودن ندارد و به درستی می گوید کسانی که بیش از ده سال در پرسپولیس توپ زده اند، پرسپولیسی تر از او هستند. امروز بازیکنانی چون عباس کارگر و وحید قلیچ کمتر در پیش چشم مردم قرار دارند و کمتر کسی از آنها یادی می کند. کارگر و قلیچ سالها برای پرسپولیس بازی کردند در ازای دریافت مبالغ کم. وحید قلیچ راننده آژانس
عصر ایران -در دعوای اخیر علی کریمیو علی دایی، سرمربی فعلی پرسپولیس علی کریمی را به پرسپولیسی نبودن متهم کرد و با این مقدمه، خواست این نتیجه را به ذهن مخاطبانش القا کند که خودش پرسپولیسی است. دایی و کریمی البته هر دو پرسپولیسیاند. نه به این معنا که در پرسپولیس بازی کرده اند بلکه به این معنا که آدم با دیدن آنها یاد پرسپولیس و تایخ این باشگاه می افتد. چنین بازیکنانی از اوایل دهه 1380 درپرسپولیس کمیاب شدند. از آغاز لیگبرتر، دیگر کمتر بازیکنی در پرسپولیس یافت می شود که بویپرسپولیس بدهد و آدم با دیدن او، احساس کند که یکی از بازیکنان پرسپولیس و نه راه آهن و صبای قمرا می بیند! شاید قرادادهای کوتاه مدت یکی از علل بی هویت شدن بازیکنان تیم پرسپولیس از حیث "پرسپولیسی بودن " بوده باشد. وقتی بازیکنی چون شیث رضایی کاپیتان پرسپولیس در لیگ برتر می شود، می توان درک کرد چرا پرسپولیس سال های اخیر یادآور پرسپولیس دهه های 60 و 70 نبود. در دهه های 60 و 70، بازیکنانی چونناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، محسن عاشوری، مجتبی محرمی، محمدپنجعلی، وحید قلیچ، حسین عبدی، ضیاء عربشاهی و از همه مهمتر علی پروین در پرسپولیس توپ می زدند. آنها به دلیل سال ها دویدن و توپ زدن در پرسپولیس، نمادهای"پرسپولیسی بودن" در فضای جامعه فوتبال ایران بودند. اما اکنون بازیکنانی چون جلال حسینی و محسن بنگر و قاسم دهنویو رضا حقیقی و حتی محمد نوری – کهکاپیتان پرسپولیس است – هویت پرسپولیسی ندارند. اگر در دهه 60 فرشاد پیوس و ناصرمحمدخانی به دارایی و یا شاهین بوشهر می رفتند، امر غریبی رخ داده بود. اما اگر محسن بنگر سال آینده از پرسپولیس به ذوب آهن اصفهان برود، هیچ واقعه غریبی رخ نداده است.این واقعه برای تماشاگران پرسپولیس اهمیت ویژه ای ندارد. شاید علی دایی و کریم باقری و علی کریمی آخرین پرسپولیسی های پرسپولیس به معنای مذکور باشند. ولی تفاوت دایی و کریمی در این است که کریمی ادعای پرسپولیسی بودن ندارد و به درستی می گوید کسانی که بیش از ده سال در پرسپولیس توپ زده اند، پرسپولیسی تر از او هستند. امروز بازیکنانی چون عباس کارگر و وحید قلیچ کمتر در پیش چشم مردم قرار دارند و کمتر کسی از آنها یادی می کند. کارگر و قلیچ سالها برای پرسپولیس بازی کردند در ازای دریافت مبالغ کم. وحید قلیچ راننده آژانس
5 هفته سپری شده از لیگ سیزدهم تیم هایپرسپولیس و استقلال رکوردار کسب امتیاز در بازی های خانگی و خارج از خانه هستند.
قطع برق در ورزشگاه آزادی از آن دست حوادث غیرمترقبه ای به حساب می آید که همیشه برای پرسپولیسی ها شانس به همراه آورده است
هر چند اخراج مهرداد كفشگري در ديدار با ملوان در نهايت به چشم نيامد وسرانجام با برد پرسپوليس خيلي ها اين اخراج و ده نفره شدن تيم دايي را فراموش كردند اما اين اتفاق كار را براي بازي بعدي مقابل نفتتهران دشوار خواهد كرد.
پخش مستقيم ديدارهاي پرسپوليس و سايپاي کرج و همچنين استقلال و صباي قم حاوي نکات جالب و آموزنده اي بود.
از پیراهن خوشرنگ استقلال تا کمک به فوتبال امارات!/ تناقض گویی یک خبرگزاری در ماجرای خلعتبری و نکونام
یک خبرگزاری رسمی و مشهور کشور در بخش ورزشی اش مواضعی متناقض و عجیب در مورد پرونده حضور نکونام و خلعتبری در لیگ برتر ایران اتخاد کرده است
اعلام اسامی تیم های برتر حاضر در رنکینگ فیفا به صورت ماهیانه هر چند می تواند تا حدی قابل توجه باشد اما به طور قطع و یقین این رتبه ها نشان دهنده ملاک و جایگاه واقعی تیم های حاضر در این رتبه بندی نیست.
دوشنبه شب برای چند لحظه چهره صالح، برنده بخش صداهای غایب آکادمی موسیقی این کانال جهانی رویموج شبکه سه رفت و باعث شد تا این مساله در 48 ساعت گذشته به یکی از موضوعات جالب مورد بحث بین کاربران اینترنتی در ایران تبدیل شود. این هنرمند روز یکشنبه به کرج فراخوانده شده بود تا پیش از دیداردو تیم سایپا و پرسپولیس برای تماشاگران حاضر در استادیوم انقلاب برنامه اجرا کند. 1- یکی از داغ ترین سوژه های نود این هفته، به نمایش تصویر خواننده ای مربوط می شد که مخاطبانش پیش تر او را در شبکه ماهواره ای»من و تو« دیده بودند. دوشنبه شب برای چند لحظه چهره صالح، برنده بخش صداهای غایب آکادمی موسیقی این کانال جهانی روی موج شبکه سه رفت و باعث شد تا این مساله در 48 ساعت گذشته به یکی از موضوعات جالب مورد بحث بین کاربران اینترنتی در ایران تبدیل شود. این هنرمند روز یکشنبه به کرج فراخوانده شده بود تا پیش از دیداردو تیم سایپا و پرسپولیس برای تماشاگران حاضر در استادیوم انقلاب برنامه اجرا کند. 2- بی تردید اقدام کرجی ها در مورد دعوت از این خواننده و نیز سایر صاحبان ذوق از سراسر ایران عزیز، رفتاری در خور تحسین بوده است. آنهاپیش از اولین میزبانی شان از سرخابی های پایتخت قصد داشتند طلسم ترس را به دست توانای هنر بشکنند و البته در این مسیر موفق هم بودند. با این همه اما، در پس انعکاس صدای صالح نکته ای هست که نمی توان نادیده اش گرفت؛ اینکهدر مملکت 70 میلیونی ایران با صداوسیمایی به شدت ثروتمند، باز زحمت کشف یک استعداد تازه و توانا به گردن شبکه ای ماهواره ای می افتد که فرسنگ ها دور از این مملکت به دست عده ای مهاجر اداره می شود. آیا این فاجعه نیست؟ چگونه می توان باور کرد یک شبکهساده تلویزیونی تنها با تولید چند ساعت برنامه در روز بتواند دستاوردیچنین قابل توجه ارایه بدهد و در مواردی از تلویزیون پرادعای ایران هم جلو بزند؟ نشسته ایم اینجا و چشم دوخته ایم به صفحه جادو؛ گاهی تیتراژ برنامه های مختلفش را کپی می کنیم، گاهی شبیه سازی مسابقه شامش را روی سی دی به ملت می فروشیم و گاهی مثل ضیافت کرج، چشم انتظار می مانیم تا استعدادهای مان را کشف کند و مثلا یادمان بیاوردکه در فلان شهرستان یک پسر جوانداریم که اگرچه از معلولیتی رنج می برد، اما جای خالی نداشته هایش را با صدایی گرم پر کرده است.
: بازار آتوگيري و افشاگري در فوتبال ايران دوباره داغ شده و اين بار نوبت به سرمربي استقلال و دبير ستاد منشور اخلاقي رسيده است تا يكديگر را تهديد به برملا كردن حقايق كنند. كيفيت پايين توپ هاي ليگ برتر انگار جرقه اي بود كه كم كم آتش يكجنگ جدي را برافروخت. پس از حمله امير قلعه نويي و بعضيديگر از اهالي فوتبال به محصولات»آل اشپورت«، شايعه تهديد معترضانبه حضور در ستاد منشور سر زبان ها افتاد؛ آنچه باعث واكنش شديد برخي از چهره هاي فوتبالي شد. علي دايي روي آنتن زنده ادعا كرد عكس العمل خشمگينانه سازمان ليگ به موضوع ناشي از نفع بردن برخي آقايان از اين قرارداد است و بعدتر نوبت به قلعه نويي رسيد تا جدالي روياروي را با عليپور بيازمايد. كار رفته رفته به جاهاي باريك كشيده و حالا اين دو نفر به جدي ترين بخش از تقابل شانبا هم رسيده اند. سرمربي آبي پوشان روز گذشته در اظهارنظري حيرت آور مدعي شد دوست منشوري اش پيش تر به برخي مديران فوتبال كشور كت و شلوار و عسل)!( هديه مي داده و بنابراين مشكلي برايادامه كار نداشته است. در مقابل اما شيخ فدراسيون هم بيكار نماند و پاسخي شگفت انگيز به امير داد:»من چيزهايي مي دانم كه اگر بگويم سيل مي آيد و آقايان را مي برد. فعلا به خاطر حضور استقلال در آسيا سكوت مي كنم، اما بعدا با سند و مدرك همه چيز را به اثبات خواهم رساند!« عالي ترين سكانس اين فيلم پليسي، قطعا همين جاست؛ جايي كهيك مقام مسوول قضايي كه خودش را محور پاكسازي فوتبال ايران مي داند،زبان به تهديد ديگران مي گشايد و برخورد حقوقي با تخلفات آنها را به روز »مبادا« وامي گذارد. چنين لحني بيشتر برازنده آنهايي است كهمسووليت رسمي ندارند و تنها مي توانند با مبهم گويي و پرده پوشي توپ را به زمين ديگران بيندازند. اگر نه، كسي كه خودش را صاحب منصب مي داند و حقوق مي گيرد تا از حقايق دفاع كند، به جاي اين قبيل شاخ وشانه كشيدن هاي كلامي بايد دانسته هايش را ملاك برخوردهاي قضايي قرار بدهد. از همه خنده دارتر جايي است كه عليپور تصريح مي كند از تخلفات آقايان سند و مدرك در اختيار دارد؛ خب اگر ايناسناد موجود هستند، چرا قلعه نويي و كساني شبيه او هنوز دارند آزادانه كار مي كنند؟ آيا اين ناشي از اهمال و سستي فدراسيون فوتبال نيست؟
در شرایطی که انتقال محمدرضا خلعتبری به ایران و بایکوت لیگ امارات و نام جعلی اش به حساس ترین مراحل خودش رسیده، بر خلاف انتظار برخی منابع دولتی به جای کمک به این اتفاق، تمام توان شانرا برای ملغی کردن آن به کار گرفته اند. از یک سو تلویزیون در تمام یکماه گذشته حتی یک کلمه هم در مورد لیگ امارات و حضور ایرانی ها در این کشور موضع نگرفت و ماجرا را کلا بهدست فراموشی سپرد.
قلعه نوییدر خصوص صحبت هایی که علیپور در مورد ممنوع الفعالیت بودن یکی از اطرافیانش )منصور عظیمی( مطرح کرده بود گفت:این شخص قبلا اشتباهاتی داشته ولی من به یک جوان کمک کردم که به جامعه برگردد و دیگر آن اشتباهات را نکرده و توبه کرده است.
بعد از دو بازي خانگي و دو ديدار خارج از خانه كه 7 امتياز براي پرسپوليس به همراه داشت حالا قراراست تيم دايي در چهار بازي متواليدر تهران بازي كند اما ويژگي مهم اين چهار بازي انجام آنها در روزتعطيلهفته يعني جمعه است.
سایت رسمی اطلاع رسانی مجلس با انتشار گزارشی دخالت های دولت در فوتبال را طی 8 سال اخیر مورد انتقاد شدید قرار داد. در گزارش سایت اطلاع رسانی مجلس آمده است:با پایان دولت احمدی نژاد وقتی به زخم های ایجاد شده در فوتبال نگاه می کنیم به عمق فاجعه و عدم مدیریت در این رشته پرطرفدار پی می بریم، شاید هم این عدم مدیریت را باید به وزارتخانه ای نسبت داد که آخر هم معلوم نشد برای چه منظوری تاسیس شد و چراتا این اندازه دولت دستورهای بی رویه اش را به وزارت ورزش وجوانان دیکته می کرد، یکی از رشته هایی کهآسیب های فراوانی به آن وارد شد فوتبال بود. خانه ملت؛ دخالت های مستقیم دولت در امر ورزش درست از زمانی آغاز شد کهفوتبال ایران در حال و هوای جام جهانی بود، آن روزهایی که معلوم نشد چرا محمد دادکان برکنار و حتی علت دعواهای او با سازمان تربیت بدنی نیز هرگز کالبد شکافی نشد، در همان روزها بود که تعلیق کامل فوتبال ایران اتفاق افتاد. کارشکنی در تشکیل کمیته انتقالی، دخالت های عجیب در نوشته شدن اساسنامه جدید فوتبال، ثبت نام احمدی نژاد برای ریاست فدراسیون فوتبال، ثبت نام محمد علی آبادی برای ریاست فوتبال دخالت در انتخاب علی کفاشیان، دخالت در انتخاب و برکناری علی دایی، استفادهتبلیغاتی از خصوصی سازی پرسپولیس و استقلال در ایام انتخابات ریاست جمهوری، عدم همکاری در میزبانی جام جهانی فوتسال، حذف کرسی ایران در هیات رییسهAFCبه خاطر اصرار ریاست وقت سازمان، دخالت آشکار در انتخابات فدراسیون فوتبال، اعلام رسمی عدم حمایت از فدراسیون فوتبال بعد از رای نیاوردنگزینه مورد نظر، نزدیکی شگفت انگیز به فدراسیون فوتبال بعد از صعود به جام جهانی و ده ها موضوع دیگر تنها بخشی از ماجرای دخالت های دولتمردان بود. اما آیا واقعا می توان به عمق فاجعه پی برد؟ چه کسی باید پاسخگو باشد وقتی دخالت های دولت به تمام بدنه فوتبال آسیب رسانده بود، بعد از دخالت در رده های ملی و عدم نتیجه گیری در تورنمنت های مختلف می توان به مشکلات ورود افراد سیاسی به باشگاه های فوتبال، بالا رفتن بی رویه دستمزدهای بازیکنان، کم شدن لژیونرهای فوتبال ایران در کشورهای اروپایی، پایین آمدن سطح کیفی لیگ و هزار مساله ناگفته که پرداختن به آنها یک کتابچه خواهد بود اشاره کرد.
قصه ی ما سر دراز دارد ؛ اگر وقت باشد و گاهی فلش بکی به داستان های باور نکردنی فوتبال ایران بزنیم شاید کمی طنز گونه لبخندی بر لبانمان جاری شود!
: مشکلات صدا و سیما و ضعف های پخش تلویزیونیهمچنان در میان انتقادات ریز و درشت فردوسی پور جایی ندارد.
: به نظر شما پرسپولیس باید در حق ناجوانمردها جوانمردی می کرد؟؟!!ناجوانمردی به چه عملی اطلاق می شود؟ 1- بازیکن مس کرمان روی زمین افتاده بود اما پرسپولیس توپ را به بیرون نزد. چند ثانیه بعد در حالی کههمه بازیکنان مس به داوراعتراض داشتند، پرسپولیس گل زد.این بار تنها سه هفته پس از آغاز لیگ برتر بحث بازی جوانمردانه آغاز شد. دایی پیش از این هم سه فصل پیش، در بازی با پرسپولیس-استیل آذین پس از مصدومیت نمایشی سوشا مکانی توپ را به تیم رقیب برنگرداند و گل زد. مربی آن فصل استیل آذین، مربی این فصل مس کرمان بود؛ محمود یاوری. او پس از بازی پرسپولیس- استیل آذین حرفی نزد، اما این بار لب به اعتراض باز کرد.اعتراض او به رفتار دایی بود. یاوریاعتراض داشت که چرا دایی به بازیکنانش دستور نداده توپ را بیرون بزنند. 2- هنوز فصل جدید لیگ برتر شروع نشده بود که باشگاه نفت تهران بیانیه داد به خاطر تمارض ها بازی جوانمردانه را رعایت نمی کنند. پس از گذشت چند روز از انتشار بیانیه، بازیکنان نفت تهران در بازی با صبا در صحنه ایکه بازیکن حریف به زمین افتاده بود، توپ را بیرون نزدند. این اتفاق در ورزشگاه خالی دستگردی اعتراض چند بازیکن صبا را به همراه داشت، اما همه آنها با فریاد بلند هم تیمی شان رضا عنایتی ساکت شدند. عنایتی که از تمارض بازیکن تیمش ناراحت شده بود، سر بازیکنان صبا فریاد زد: »بذارین بازی کنن. « بعد هم سر هم تیمی اش فریاد زد که تمارض می کرد. 150 تماشاگری که بازی را تماشا می کردند، دیدند که بازیکن مصدوم پس از فریادهای عنایتی بلند شد و بازی را ادامه داد. 3- جدال بر سر بازی جوانمردانه اینبار جدی تر شده. این بار بازیکن مس کرمان »واقعا مصدوم« بوده و همه به رفتار پرسپولیسی ها معترض هستند. معترضان اعتقاد دارند که پرسپولیس باید بازی جوانمردانه را رعایت می کرد. اما مگر راهی وجود دارد برای اینکه بازیکنان در زمین تشخیص دهند مصدومیت بازیکنی واقعی است یا تمارض؟ 4- در قانون داوری آمده که داور هر جا که برخورد شدیدی اتفاق افتاد، باید بازی را قطع کند. بازی جوانمردانه تیم ها وقتی کاربرد دارد که داور صحنه خشن بازی را ندیده باشد. امااینجا در ایران، بازی جوانمردانه تعریف دیگری دارد. در لیگ برتر ایران هر وقت، هر بازیکنی به زمین می افتد، تیم حریف توپ را به اوت می زند و نامش را می گذارد
: مي توان نوشت که علي دايي بهترين يارگيري سالهاي اخير پرسپوليس را داشته است اما بي گمان حداقل طي ديدارهاي گذشته بايد اعتراف کرد که او يک پلي ميکر جوان و بي نظير را براي سطوح بالاي فوتبالايراني کشف کرده است.
تغییر مداوم ساعت بازی هایلیگ برتر باعث سردرگمی اهالی رسانه و تماشاگران فوتبال شده است.
سالها پیش وقتی دایی هنوز مهاجم تیم ملی بود، رقبای جا مانده از اردو و منتقدانش می گفتند که او باید جا رابرای دیگران باز کند اما او تا جایی که می توانست، خستگی ناپذیر، بازی کرد؛ روحیه اش همین است. با ابروی شکسته، مصدومیت و مسمومیت هم جنگید. علی دایی همیشه کاراکتری پرتلاش، نتیجه گرا و مغرور داشته و همین ویژگیها او را به یک "اسطوره" تبدیل کرده، اسطوره فوتبال ایران؛ چه دوستش داشته باشیم و چه نه. حالا اسطوره در جایگاه مربی نیز همان شخصیت را به نمایش می گذارد)هرچند در جایگاه مربی هنوز اسطوره نیست( و وقتی در پایان بازی تیمش برابر مس کرمان می گوید "فرپلی که قانون نیست"، نباید چند نکته را فراموش کرد؛ اولا او درست می گوید، هرچند حرف درست او کمی"زمخت" است؛ ثانیا دایی همیشه نشان داده که فوتبال از نظر او محکمتر از این حرف هاست و این را در زمانبازی اش اثبات کرده است. همه باور داریم که بهتر بود بازیکنان پرسپولیس توپ را به بیرون می زدند اما باید در نظر گرفت تشخیص این که در بین این همه بازیکنی که در دیدارهای مختلف به زمین می افتند، کدامیک تمارض می کند و کدام واقعا دچار آسیب دیدگی جدی هستند، کاری دشوار است.برای دایی که که در هر شرایطی بازی کرده و از سوی دیگر، خود بارها شاهد تمارض حریف و حتی همتیمی هایش بوده، "فوتبال بازی کردن فقط براساس قانون"، نه حرف ناپسندی است، نه باورش سخت است و نه غیر قابل درک! از نظر او بازیکنی که با یک برخورد ساده به زمین بیفتد، تنها تیمش را مجبور می کند که با 10 نفر مقابل حریف بایستد و به خاطر همین بود که خودش با طحال پاره هم همچنان در زمین می جنگید. نمی توان آن روز برای مردانگی یا غیرتش دست زد و امروز متهم به بیاخلاقی اش کرد؛ برای او فوتبال این طور است. و البته این را هم فراموش نکنیم که ما هم مردم عجیبی هستیم. در همین دیداربرابر کره که به صعود ما به جام جهانی انجامید، کوچکترین اشاره ای به زمین خوردن های مداوم بازیکنان مان نکردیم؛ آیا آن اخلاقی بود؟ یا حرکت ابراهیم تهامی در دیدار مقابل استرالیا که چند ثانیه ای را بستن بند کفشش تلف کرد؛ کسی آن زمان به او خرده گرفت؟ یا آن آقای مربی که به خاطر رعایت فرپلی از توسط بازیکنش، او را تعویض کرد، تا این اندازه مورد هجمه قرار گرفت؟ همه اینها در فوتبال ما اتفاق افتاد اما چون به نفع مان بود، کسی به آن نپرداخت؛ مواردی که بارها بارها شاهد آن بودیم.
نکته جالب دیگر اینکه در اولین فصلی که دایی مربیگری پرسپولیس را به عهده گرفته بود، خریدهای سه گانه اش از صبا تقریبا همه گل های پرسپولیس را در اوایل فصل به ثمرمی رساندند و بیشتر گل ها به نام غلامرضا رضایی، محمد نوری و امیرحسین فشنگچی ثبت می شد
پیام صادقیان که در بازی با تراکتورپاس گل داده بود و در بازی قبلی پرسپولیس مقابل ذوب آهن یک بار توپ را به دیرک دروازه حریف کوبیده بود، قبل از این مسابقه گفته بود که این دفعه نوبت گلزنی خودش است
درست جایی که کسی باورش نمی شد پا در کفش فوتبال پابرهنه ی ایران کرد ! عدالت چگونه دست بر شانه های لرزانفوتبال ایران گذاشت! این بار عدالت از زبان صدا و سیما قی شد! عدالت صدا و سیمای ما هم مانند خیلی از کارهای ما نمره اش از صد فقط نود است! آری صدا و سیما! همان که هر چیزی دارد جزء عدالت !جزء اعتدال همه چیز دارد ! عدالت صدا و سیمای ما هم مانند خیلی از کارهای ما نمره اش از صد فقط نود است!عادل دارد! خنده رو دارد ! نیش زخم دارد! قاضی یک طرفه دارد ! فردوسی پور دارد! وقتی این فوتبال عادلی چون عادل دارد !مربی چون قلعه نوعی!مدیری چون شوالیه خیال!فدراسیون گریه دارد! اصلااین فوتبال چه کم دارد! فقط عادل کمدارد!عادل دیروز ! مرد محبوب دیروز! به یک باره چه شد! خیلی راحت نهانآشکار شد و روبهک بجست و طعمه بروبود!جایی که بر سرشاخه های فوتبال این مملکت تبانی، روسیاهی می کرد! فردوسی پور به یک باره هرکاری که دلش خواست با فوتبال کرد! وقتی همه ی تیرها رو سوی پدر تبانی فوتبال ایران شلیک می شد!به یک باره قلعه نوعی تقصیر ها را گردن عادل خان انداخت و بد جوری به مجری خوش خنده تاخت ؛تا یا خود تبرئه کند یا ...) هرچند مادر زاده نشده تا مچ آقای قلعه نوعی و بخواباند!( هر چند کسی به خود اجازه ی مشکوک شدن نداد، اما به یک باره با شروع مجدد نود محبوب جرقه ای ناخداگاه در ذهن همه ی ما زده شد! چه شد ! ما نفهمیدیم!دیگر اعتراضی به عملکرد پدر علم تبانی در ایران نبود! حال سئوال این است! آیا حق با ماست مشکوک شویم یا نه؟ برنامه ای که دیگر اعتراضی به عقد قرار داد نظری نداشت!دیگر برای 90مصدومیت جمشیدیان شکوک نبود!دیگرقلعه نوعی امیر نبود انگار رئیس صداو سیما بود! این چنین بود که هر چه بود تاختن به پرسپولیس مظلوم بود!دیگر انگارفردوسی پور عادل نبود!قضیه کمی بودار بود!تاختن های بی جهت بهپرسپولیس!از تلقین کسالت آور بودن بازی های پرسپولیس تا بررسی قرار داد های این باشگاه مردمی ، به صلابه کشیدن دهنوی ، حمله ی شدید به داور بازی پرسپولیس بماند انگار برای عادل دیگر اشتباه داوری جزیی از فوتبال نبود! آقای فردوسی پور کم کم داری از خط قرمز ها عبور می کنی ! تو را صادقانه نصیحت می کنم!پایت را از گلیمت دراز تر نکن ! مدیریت باشگاه محبوب ما به تو امثال تو ربطی ندارد!کاری نکن به یکباره تخت و پادشاهی محبوبیتت خود سبب منفوریتت شود!
او که پیش تر با دفاع از پخش اخبار در خلال پخش مستقیم مسابقات فوتبال خبرساز شده بود، روز گذشته یک نظرسنجی در وبلاگش برگزار کرد با این عنوان که »یک میلیون دلاررا بدهیم خلعتبری را بیاوریم یا خرج دارو کنیم؟«
بعد ازيك هفته بحث و گمانه زني، سرانجامشايعاتي كه در مورد اهداي پاداش صعود به جام جهاني به نبي و كفاشيان به گوش مي رسيد، به تحقق پيوست و رييس و دبير فدراسيون فوتبال رسما از سوي وزيرورزش براي دريافت اين جايزه مورد تاييد قرار گرفتند.به اين ترتيب اگرچه علي كريمي، مهدي رحمتي و اشكان دژآگه به دليل عدم حضور در مسابقات پاياني تيم ملي مستحق تقدير شناخته نشدند، اما دل مان شاد و چشم مان روشن است كه مديران رنجور و زحمتكش اين مملكت بي نصيب نماندند و مجوز واردات يك دستگاه اتومبيل لوكس معاف از گمركي را به دست آوردند! ازلحظه اعلام خبر اعطاي اين پاداش به فوتباليست ها، اعتراضات زيادي درمورد ارزش مالي بسيار بالاي اين جايزه در محافل عمومي و خبري به وجود آمد، اما حالا و با افزوده شدن امثال كفاشيان و نبي به اين ليست،قطعا ناخشنودي ها وارد فاز جدي و تازه تري خواهد شد. 2- مهم ترين پرسش اين است كه دستخوش صعود به جام جهاني، اصلا چه ربطي به عوامل فدراسيون فوتبال دارد؟ همه جاي دنيا چنين پاداش هايي صرفا در اختيار بازيكنان و كادر فني قرار مي گيرد، اما انگار قرار نيست هيچ چيز ما شبيه ديگران باشد. مگر فدراسيون فوتبال، فقطمتولي همين يك تيم بوده كه حالا به خاطر موفقيتش سزاوار تقدير باشد؟ مگر نه اين است كه اين مجموعه به طور همزمان مسووليت تيم هاي اميد، جوانان و نوجوانان و همين طور برگزاري مسابقات رسمي فوتبال در سراسر كشور را برعهده دارد؟ پس چطور حساب و كتابش از معادلات همه اين حوزه ها جداست و فقط وقتي يكي از تيم هاي زيرمجموعه اش چنين موفقيتي به دست مي آورد، آقايان به سرعت سرسفره آفتابي مي شوند؟ اصلا همين يك تيم بزرگسالان را ملاك مي گيريم؛ اگر بناست صعود امسال اين گروه به جام جهاني چنين ارمغان ماليهنگفتي براي دوستان به همراه داشتهباشد، پس چطور وقتي مي بازيم، خبري از مجازات و تنبيه نيست؟ حداقلش اين است كه وقتي تيم ملي در دوران اين آقايان با قطبي و دايي ناكام ماند، هر دو مربي از كارشان بركنار شدند. با اين اوصاف چرا
: وضعیت دروازه پرسپولیس این روزها شبیه لیگهفتم و دوران افشین قطبی شده است.زمانی که رودباریان، واعظی، فرشید کریمی و همین حقیقی چهار گلر آماده سرخ ها بودند.
ارتش سرخ نيوز جديد ترين اخبار پرسپوليس و فوتبال ايران را در اختيار شما مي گذارد . نظر بگذاريد و براي استفاده از تمام امکانات وب ثبت نام کنيد